هدف گذاری چیست؟ چالشها، تکنیکها و ترفندهای هدف گذاری
هدف گذاری در زندگی موجب افزایش انگیزه و اعتمادبهنفس میشود. مهارت هدف گذاری یکی از مهمترین مواردیست که به شما در رسیدن به موفقیت کمک میکند. احتمالاً سؤالاتی از این قبیل دربارهی هدف گذاری به ذهنتان خطور کرده است: چگونه هدف خود را تعیین کنم و در راستای رسیدن به آنها گام بردارم؟ هدف گذاری چیست و چگونه میتوانم هدف گذاری کنم؟ چگونه از رسیدن به اهداف خود مطمئن شوم؟ در ادامه به این سوالات پاسخ میدهیم تا در هدفگذاری خود موفقیتآمیز عمل کنید.
دلیل اهمیت هدف گذاری چیست؟
ابتدا بگذارید برایتان توضیح دهیم علت اهمیت بالای هدف گذاری در زندگی چیست.
سالها تحقیق نشان داده است که هدف گذاری میتواند به ما در بهبود عملکردمان کمک کند. علاوه بر این، وقتی از استراتژیهای هدف گذاری مبتنی بر علم استفاده میکنیم، این احتمال را افزایش میدهیم که به اهدافی که برای خود تعیین کردهایم، دست پیدا کنیم و این اهداف در راستایی بر زندگی ما تاثیر بگذارند که خودمان آن را تعیین کردهایم.
به عنوان مثال، سیستم هدف گذاری SMART (که در ادامه بیشتر در مورد آن صحبت خواهیم کرد)، پیشنهاد میکند بیشتر اهدافی را در زندگی تعیین کنیم که برای ما معنادار هستند. وقتی این کار را انجام میدهیم، انگیزه بیشتری برای تلاش در راستای رسیدن به هدف داریم و در حین انجام آن لذت بیشتری را تجربه میکنیم. به طور کلی، هدف گذاری در زندگی به ما کمک میکند تا شفافیت لازم را برای انجام اقداماتی به دست آوریم که قرار است با آنها به جایی که می خواهیم برسیم.
هدف گذاری اسمارت چیست؟
هدف گذاری اسمارت (SMART) یک استراتژی است که برای کمک به ما در تعیین اهدافی استفاده میشود که احتمال دستیابی به آنها بیشتر است. این تنظیم شامل تفکر در مورد جنبههای مختلف هدف ما و اطمینان از داشتن برخی ویژگیهای خاص است.
اما ویژگی های هدف گذاری اسمارت چیست؟ یک هدف SMART ویژگیهای زیر را دارد:
- S: خاص (Special)؛
- M: معنادار (Meaningful)؛
- A: قابل دستیابی (Accessible)؛
- R: واقعبینانه (Realistic)؛
- T: قابل ردیابی (Traceable).
بنابراین هنگامی که قصد هدف گذاری در زندگی خود را دارید، مطمئن شوید که اهداف SMART تعیین میکنید. سوالات و دستورالعملهای زیر میتواند در مسیر هدف گذاری هوشمند به شما کمک کنند:
آیا هدف شما مشخص است؟
برای هدف گذاری اسمارت باید از خود بپرسید، آیا هدف شما مشخص است؟ جیمز کلیر (James Edward Keeler)، نویسنده کتاب عادت های اتمی (Atomic habits)، معتقد است ما باید برای اهدافمان حد بالا و پایین تعیین کنیم. به عنوان مثال، ممکن است هدفمان این باشد که حداقل دو بار در هفته به باشگاه برویم اما بیش از چهار بار در هفته انجام نشود. با تنظیم این شرایط مرزی، دقیقاً هدفمان را مشخص میکنیم و به جلوگیری از فرسودگی خود کمک میکنیم.
آیا هدف شما معنادار است؟
برای هدف گذاری هوشمند باید از خود بپرسید چرا این هدف برای شما مهم است؟ به صورت عمیق فکر کنید تا مطمئن شوید هدف گذاری شما با ارزشهای مورد نظرتان سازگار، و با سبک زندگی دلخواه شما همسوست. اگر هدف شما برخلاف ارزشها یا سبک زندگی شما باشد، سخت است که به آن پایبند باشید و ایجاد عادت در راستای آن نیز دشوارتر میشود.
آیا هدف شما قابل دستیابی است؟
از خود بپرسید آیا این هدف امکانپذیر است؟ افراد زیادی وجود دارند که به شما میگویند میتوانید به راحتی آرزو کنید که میلیونر شوید. اگرچه داشتن انتظارات مثبت واقعاً میتواند به شما در رسیدن به آن انتظارات کمک کند.
اگرچه تعیین اهداف چالشبرانگیز به ما کمک میکند بهتر از آنچه انتظار داریم عمل کنیم، علم این موضوع را تائید نمیکند. به عنوان مثال، اگر هدف شما ثروتمند شدن است، به دقت در مورد میزان تلاشی که میتوانید انجام دهید و نتایج احتمالی آن فکر کنید. در غیر این صورت، شاید بهتر باشد برای ناامیدی آماده باشید.
آیا هدف شما واقعبینانه است؟
یک هدف واقعبینانه شامل پارامترهای زمانی است. از خود بپرسید آیا جدول زمانی که برای هدف تعیین کردهاید، واقعبینانه است؟ با توجه به تعداد ساعاتی که در یک روز دارید، آیا میتوانید در زمانی که انتظار دارید به هدفتان برسید؟
آیا هدف شما قابل پیگیری است؟
در آخر از خود بپرسید آیا این هدف قابل پیگیری است؟ زمانی که آنها را دنبال میکنیم احتمال دستیابی به آنها بیشتر میشود. شاید دیدن پیشرفت به ما انگیزه بدهد و یا الهامبخش باشد. صرف نظر از این، مطمئن شوید که هدف شما قابل پیگیری است.
به عنوان مثال، اگر هدف شما این است که جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنید، چگونه این موضوع را دنبال، و از نتایج آن اطلاع پیدا میکنید؟ آیا تعداد دفعاتی را که به غریبهها کلمات محبتآمیز میگویید، تعداد دفعاتی را که کارهای نیکوکارانه انجام میدهید یا اتفاقات مثبت دیگر را میشمارید؟ هدف شما هر چه باشد، آن را به قسمتهای قابل ردیابی و اندازهگیری تقسیم کنید.
چگونه هدف گذاری کنیم؟
اغلب اوقات، هدف گذاری به عنوان یک فرایند مستقل، ذهنی و غیرعاطفی توصیف میشود. اما وقتی احساس ارتباط عاطفی را از هدف گذاری خود خارج میکنیم، در واقع به خودمان آسیب میزنیم. اگر اهدافی را تعیین کنیم که نمایانگر ارزشها و علایق ما نباشند، خود را برای تجربههای رضایتبخش کمتری آماده میکنیم. بنابراین، احتمال این اتفاق را که واقعاً به اهدافمان پایبند باشیم، کاهش میدهیم. در ادامه توضیح میدهیم نحوهی صحیح هدف گذاری چیست.
هدف گذاری ابزاری برای افزایش رفاه است
در نهایت، خوشبختی و رفاه، اهداف نهایی هستند. ما اهدافی را برمیگزینیم که فکر میکنیم آنها به نوعی به ما احساس خوبی میدهند. با این حال، بسیاری از راهنماهای هدف گذاری، پیامدهای اهدافی که ما تعیین میکنیم را در نظر نمیگیرند. اگر یک هدف مالی داشته باشیم که مستلزم آن باشد که در هفته ۸۰ ساعت کار کنیم، ممکن است هدفمان و رسیدن به نتیجه، در واقع کمتر خوشحالمان کند. یا اگر هدف گذاری ما اینگونه باشد که علیرغم اینکه در یک ازدواجِ ناموفق هستیم هرگز طلاق نگیریم، ممکن است هدفمان واقعاً به ما صدمه بزند.
هدف گذاری بیانی از ویژگیهای خودمان است
نکته دیگری که باید درمورد هدف گذاری در نظر گرفت این است که اهداف ما تا چه اندازه نمایانگر شخصیت ما هستند. به احتمال زیاد همه ما داستان افرادی را شنیدهایم که از نردبان پیشرفت بالا رفتند تا در نهایت به بالاترین سطح برسند. صرفنظر از اینکه به تمام اهداف خود دست یافتهاند یا نه، اهدافی که آنها تعیین کردهاند با شخصیت آنها مطابقت نداشت.
برخی از افراد بر این باورند که سرمایه و پول مسائل مهمی به عنوان هدف اصلی و یا اهداف فرعی نیستند، ولی در عمل به گونهای کار میکنند که نهایتا به سرمایه دست پیدا کنند؛ زیرا برای بسیاری از افراد دیگر مساله مهمی است.
هنگامی که قصد هدفگذاری داریم، ابتدا باید با خود واقعیمان در تماس باشیم. در این صورت احتمالا به اهدافی که فکر میکنیم «باید» داشته باشیم یا اهدافی که خواستهها یا انتظارات جامعه را برآورده میکنند، کمتر پایبند خواهیم بود. برای مثال، برای ما غیرمعمول نیست که اهدافی را که والدینمان برای ما میخواهند به جای اهدافی که برای خود میخواهیم، اتخاذ کنیم.
هدف گذاری راهی برای برآوردن انتظارات ما از خودمان است؛ علاوه بر این، ممکن است اهدافی را تعیین کنیم که به جای انتظارات خودمان، انتظارات جامعه را برآورده کنند. برای مثال، ممکن است هدف گذاری کردن برای خرید یک خانه بزرگ یا یک ماشین جدید خوب باشد، زیرا جامعه ما برای این چیزها ارزش قائل است، حتی اگر برای ما ارزشمند نباشد.
به همین دلیل اهمیت بسیار زیادی دارد درباره اینکه چگونه هر یک از اهداف ما متناسب با شخصیت ما هستند فکر کنیم. به طور کلی، با تعیین اهدافی که با خود واقعی ما سازگار است، به برآوردن نیازهای اصلیمان کمک می کنیم. اهدافی که از منابع خارج از ما هدایت میشوند، اغلب اضطرابزا هستند و ممکن است منجر به احساس گناه شوند.
از خود بپرسید آیا اهداف من با آنچه در مورد خودم میدانم همسو هستند؟ آیا هدف گذاری من واقعا از من و تواناییهایی که دارم ناشی میشود؟ یا، آیا تأثیرات خارجی وجود دارند که مرا به انتخاب این اهداف سوق دادهاند؟ اطمینان از اینکه هدف گذاری شما نیازهای عاطفی شما را برآورده می کند، کلیدی است.
چالشهای هدف گذاری چیست؟
هدف گذاری عمل راحتی نیست و نیاز به شناخت کامل فردی و اجتماعی دارد. از نظر فردی، شخص باید برای هدف گذاری از نیازهای خود آگاه باشد و اولویتهای خود را مشخص کند. از نظر اجتماعی نیز فرد باید بر نیازهای جامعه مسلط باشد و جایگاه خود و اهدافش را در جامعه بداند تا بتواند هدف گذاری درستی را انجام دهد.
اهداف مخالف
برخی از اهداف با اهداف دیگر مخالف هستند. اهداف مربوط به کار اغلب با اهداف مربوط به زندگی شخصی مخالف هستند و در راستای یکدیگر نیستند. ما اگر بخواهیم هر دو سوی اهداف خود را دنبال کنیم، زمان کافی برای دنبال کردن همه اهداف خود نداریم و هنگام دنبال کردن اهداف شغلی، اغلب اهداف مربوط به خانه را رها میکنیم، چیزهایی مانند خانواده، زندگی اجتماعی یا مراقبت از خود، اغلب نادیده گرفته میشوند.
تعیین اهداف مؤثر در نهایت مستلزم یافتن تعادل بین اهدافمان است. شاید ما به این سرعت به اهداف شغلی خود نمیرسیم، زیرا نمیخواهیم اهداف شخصی خود را قربانی کنیم. به طور کلی، کنار گذاشتن کامل یک هدف برای دنبال کردن هدف مخالف، باعث نارضایتی افراد میشود. بنابراین بهتر است فکر کنیم چگونه با خودمان به سازش برسیم و به اهداف هر دو طرف فرصت پرورش دهیم.
اهداف مغایر
اهداف مغایر چالشی را نشان میدهد که غلبه بر آن دشوار است. اهداف مغایر دو هدفی هستند که اساساً با هم کار نمیکنند و مسیر رسیدن به آنها در راستای یکدیگر نیست. به عنوان مثال، اگر فردی قصد داشته باشد که کار با شبکههای اجتماعی را از برنامهی روزانهی خود حذف کند و همزمان یک بلاگر موفق در اینستاگرام باشد، نمیتواند به هیچکدام یک از اهداف خود برسد؛ چون این اهداف در تضاد هستند.
ممکن است پس از خواندن ویژگیهای این نوع از اهداف، موقعیتهای مشابه به ذهنتان برسد که برایتان پیش آمده، یا اهدافی را در نظر داشته باشید که در راستای یکدیگر نبودهاند و در مسیر رسیدن به آنها شکست خورده باشید. به عنوان مثال، یکی از اهداف مغایر این است که فردی با فعالیت انفرادی موفق باشیم، اما بخشی از یک تیم هم باشیم. با دنبال کردن یک هدف، در واقع به توانایی خود برای موفقیت در هدف دیگر آسیب میرسانیم و اغلب به دلیل شکست در هر دو هدف احساس ناامیدی میکنیم.
در واقع، یکی از راههای غلبه بر مغایرتهای موجود در اهداف، ادغام دو هدف در صورت امکان است. به عنوان مثال، من میتوانم تلاش کنم تا یک فرد موفق باشم و سپس تیم خودم را تشکیل دهم. به طور کلی، شناسایی و بازنگری اهداف مغایر، کلید رسیدن به موفقیت است.
اهداف پیشنیاز
ما همیشه با شروط مختلف و پیشنیازها در هدف گذاری مواجه میشویم. قبل از اینکه بتوانیم Y را انجام دهیم باید X را انجام دهیم. بنابراین هدف Y مشروط به هدف X است. به عنوان مثال، قبل از اینکه بتوانیم شغل مورد نظر خود را بهدست آوریم، باید به مدرسه برویم.
ترفندهای هدف گذاری
بسیاری از ما احساس میکنیم که در برابر چالشهای هدفگذاری قرار میگیریم. اما گاهی اوقات میتوان اهداف را به گونهای تعیین کرد که منجر به سادهسازی آنها شود. در ادامه به بررسی چندین ترفند کارآمد و مفید خواهیم پرداخت.
اهداف متقابل حمایتکننده
درست مانند برخی از اهداف که با یکدیگر تضاد دارند، برخی از اهداف از یکدیگر حمایت میکنند. رژیم غذایی و ورزش مثال خوبی برای این موضوع است. اگر هدفمان این باشد که خوب غذا بخوریم و ورزش کنیم، هر چه بیشتر یکی را انجام دهیم، انجام دیگری راحتتر میشود. این به این دلیل است که تغذیه صحیح بدن ما را برای ورزش راحتتر حمایت میکند و زمانی که ورزش میکنیم اغلب هوس غذاهایی میکنیم که انرژی بیشتری دارند. این اهداف در راستای کمک کردن به بهبود یکدیگر پیش میروند.
اهداف چند جانبه
مانند اهداف احتمالی، قبل از اینکه بتوانیم به هدف بعدی برویم، ابتدا باید به اهداف چند جانبه دست پیدا کنیم. برخلاف اهداف احتمالی، این اهداف نه تنها از هدف بعدی ما حمایت میکنند، بلکه پشتیبان بسیاری از اهداف دیگر نیز هستند. به عنوان مثال، اهداف مالی اغلب مزایای متعددی برای اهداف دیگر دارند. وقتی پول بیشتری داشته باشیم، میتوانیم انواع اهداف را دنبال کنیم.
تشخیص اینکه کدام یک از اهداف شما نه تنها از یک هدف بلکه از چندین هدف دیگر شما پشتیبانی میکند، باعث میشود پیشرفت سریعتری را مشاهده کنید.
اهداف تصاعدی
در نهایت، اهداف تصاعدی اهدافی هستند که تلاش در جهت آنها باعث بازدهی بیشتری میشود. شما می توانید به این اهداف مانند بازار سهام فکر کنید. اگر ۱۰۰ هزار تومان را وارد کنید، معمولاً در آینده بیش از ۱۰۰ هزار تومان دریافت خواهید کرد. اهداف خیرخواهانه میتوانند نمونهای از اهداف تصاعدی باشند، زیرا افزایش اندک احساسات مثبت، فقط به آن مقدار از احساسات مثبت منجر نمیشود، بلکه این احساسات باعث میشود که مردم بیشتر شما را دوست داشته باشند، به شما در اهدافتان کمک، و از موفقیت حرفهای شما حمایت کنند.
برنامهها و ابزارهای هدف گذاری در زندگی چیست؟
چند طرح یا ابزار مختلف وجود دارد که میتوانید از آنها برای رسیدن به اهدافتان کمک بگیرید. پیش از این که به نکات هدف گذاری بپردازیم، چند ایده برای هدف گذاری را بیان میکنیم:
- نوشتن برنامه ۱۰ساله: هدف گذاری برای ۱۰ سال آینده می تواند به شما کمک کند تا درک بهتری از آنچه میخواهید در مدت زمان طولانیتری به دست بیاورید، داشته باشید. با دانستن این موضوع، از حواشی کوتاهمدت جلوگیری، و اهدافی را تعیین میکنید که سود بیشتری برای شما دارند؛
- تابلوی چشمانداز تعیین هدف: تابلوی چشمانداز یک راه سرگرمکننده و خلاقانه برای تجسم بهتر آینده و هدف گذاری است. با گنجاندن تصاویری که اهداف شما را نشان میدهند، ممکن است بتوانید دستیابی به آن اهداف را بهتر تصور کنید. اگر یک تابلوی بصری ایجاد کنید، میتوانید آن را روی دیواری بچسبانید که بیشتر اوقات روبهروی آن هستید؛
- قالبهای هدف گذاری و کاربرگهای تعیین هدف: تعیین کاربرگهای وابسته به هدف، گاهی اوقات برای سازماندهی بهتر اهداف و شفاف نگاه داشتن تفکرتان بسیار کارآمد است؛
- دفتر برنامهریزی هدف گذاری: اگر ترجیح میدهید برای هدف گذاری خود یک دفترچه برنامه ریزی داشته باشید، گزینههای زیادی وجود دارد. راحتترین روش آن ساخت یک دفتر برنامهریزی به صورت دستی است.
نکات هدف گذاری
در اینجا چند نکته دیگر وجود دارد که میتواند به روند هدف گذاری کمک کند.
اهداف خود را اولویت بندی کنید
اولویتبندی اهداف یکی از نکات هدف گذاری است. اگر چندین هدف دارید، حتماً تصمیم بگیرید که کدام یک دارای بالاترین اولویت هستند. به عنوان مثال، اگر یک هدف برای گرفتن بالاترین نمرات درسی و یک هدف برای داشتن شکم ششتکه دارید، در مقطعی باید یکی را بر دیگری اولویت دهید. روزانه ساعات زیادی را در اختیار دارید و بد نیست بر روی برخی اهداف، بیشتر تمرکز کنید.
اهداف بلندمدت را به قسمتهای کوچک هدف تقسیم کنید
تقسیم اهداف بزرگ به اهداف کوچکتر یکی دیگر از نکات هدف گذاری است. هدفهای بزرگ ممکن است بسیار طاقتفرسا به نظر برسند و منجر به ترس شوند. بنابراین سعی کنید پس از اینکه هدف گذاری کردید، اهداف خود را به بخشهای کوچک تقسیم کنید. به عنوان مثال، آنقدر روی داشتن شکم ششتکه تمرکز نکنید، و در عوض روی ۵ روز در هفته ورزش کاملا جدی تمرکز کنید.
اهداف خود را بنویسید
قدم بعدی پس از هدف گذاری این است که اهداف خود را یادداشت کنید. با این کار تشخیص اینکه آیا به طور کامل به آنها فکر کردهاید یا خیر، آسانتر خواهد بود. شاید یک هدف آنقدر که فکر میکردید واضح نباشد، یا شاید لازم باشد ابتدا اتفاق دیگری بیفتد که باید برای آن برنامهریزی کنید. به عنوان مثال، اگر هدف شما به دست آوردن یک شغل خاص است اما این شغل نیاز به مدرک خاصی دارد، نوشتن اهداف پس از هدف گذاری می تواند به شما در شناسایی شکافهای تفکرتان کمک کند.
به اهداف خود متعهد باشید
نکتهی دیگری که دربارهی هدف گذاری باید بدانید این است که به اهداف خود متعهد باشید. تعهد به اهدافمان به صورت کتبی مسئولیت پذیری بیشتری را فراهم میکند و حتی میتواند ما را از دست کشیدن پیش از موعد از هدفهایمان باز دارد. بنابراین یک عبارت کوچک بنویسید که چیزی شبیه به «من متعهد به انجام X هستم»، نام خود را امضا کنید و آن را روی یخچال یا دیوار خود آویزان کنید.
به جای نتیجه، روی عملکردتان تمرکز کنید
تمرکز بر روی عملکرد به جای نتیجه، یکی دیگر از نکات هدف گذاری در زندگی است. عوامل خارجی زیادی وجود دارد که میتواند ما را از رسیدن به اهدافمان باز دارد.
به عنوان مثال اهداف کوچک ما میتوانند به حفظ حرکت ما در مسیر اهداف بزرگتر کمک کنند. اگر پنج روز در هفته به ورزش کردن ادامه دهیم اما در مدت زمانی که انتظارش را داشتیم، شکم ششتکه نداشته باشیم، هیچ کاری نمیتوانیم برای دسترسی حتمی به آن هدف انجام دهیم. ژنهای ما تصمیم میگیرند که بدن ما چه قابلیتهایی دارد. سعی کنید به عملکرد خود اعتبار بدهید، حتی اگر نتیجه آن چیزی که انتظار داشتید نباشد. در ادامه به دیگر نکات هدف گذاری میپردازیم.
انباشتن عادت را امتحان کنید
نکته دیگری که جیمز کلیر، نویسنده کتاب عادات اتمی برای تعین اهداف ارائه کرده، استفاده از انباشته عادت است. وقتی عادتی داریم که بهخوبی میتوانیم به آن پایبند باشیم، راحتتر میتوانیم عادتهای دیگری را به آن بچسبانیم، چه قبل از آن یا درست بعد از آن. برای مثال، فرض کنید شما عادت به مسواک زدن دارید. ممکن است بعد از هر بار مسواک زدن برای ایجاد یک عادت خوب جدید، نخ دندان کشیدن را شروع کنید. در ادامه به آخرین نکته برای هدف گذاری صحیح میپردازیم.
کاری کنید که محیط شما برای پیشبرد اهدافتان نقش مفیدی داشته باشد
تحقیقات زیادی در مورد اینکه چگونه محیط ما میتواند به توانایی ما برای پایبندی به اهدافمان کمک کند یا آسیب برساند وجود دارد. اساساً ما میتوانیم محیط اطراف خود را طوری تنظیم کنیم که به ما در رسیدن به اهدافمان کمک کند. به عنوان مثال، اگر میخواهید هر روز صبح بدوید، ممکن است کفشهای دویدن خود را کنار تخت خود بگذارید. سپس درست زمانی که از خواب بیدار میشوید آنها را خواهید دید و خود را تشویق به دویدن خواهید کرد.
امیدواریم این نکات هدف گذاری بتواند به شما در تعیین و رسیدن به اهدافتان کمک کند. در بخش بعد نمونههایی از انواع هدفگذاری را آوردهایم.
نمونههای هدف گذاری
اکنون میدانید روش هدف گذاری چیست. اما آیا میدانید چه نوع اهدافی را میخواهید در زندگی خود تعیین کنید؟ در اینجا چند نمونه برای هدف گذاری آورده شده است.
- هدف گذاری شغلی: برای هدف گذاری شغلی باید بدانید که میخواهید چه تاثیری بر دنیا داشته باشید. میخواهید هر روز وقت خود را چگونه بگذرانید؟
- هدف گذاری مالی: برای رسیدن به سبک زندگی که شما را خوشحال یا راضی کند، چه مقدار پول نیاز دارید؟ چقدر برای بازنشستگی در یک سن خاص یا برای تامین مالی اهداف مهم دیگر مانند سفر به پسانداز نیاز دارید؟
- هدف گذاری سلامت: آیا رژیم غذایی یا اهداف ورزشی برای شما مهم است؟ آیا ویژگی ژنتیکی خاصی در خانواده شما وجود دارد که نیاز باشد در راستای آن اقدامات احتیاطی خاصی را انجام دهید؟ آیا مشکلات سلامتی خود را مدیریت میکنید و به آنها میپردازید؟
- هدف گذاری برای آموزش: آیا چیز خاصی وجود دارد که میخواهید یاد بگیرید؟ یا آیا مدارک تحصیلی خاصی وجود دارد که برای هدف گذاری و رسیدن به اهداف دیگر به برنامه ریزی برای آن نیاز دارید؟
- هدف گذاری خودبهبودی: آیا نقاط ضعف شخصی یا مسائلی دارید که بخواهید بر آن غلبه کنید یا آنها را بهبود ببخشید؟ به عنوان مثال، آیا دوست دارید شادتر، هدفمندتر یا آرامتر و بدون استرس باشید؟
- هدف گذاری برای جامعه: میخواهید دنیا چگونه باشد؟ آیا میخواهید به ترویج مهربانی، رفاه یا محیطی سالمتر کمک کنید؟ دوست دارید در این مسیر چه خدمات اجتماعیای را انجام دهید یا چه نوع پروژهای را آغاز کنید؟
پس از اینکه هدف گذاری کردید، مسیر رسیدن به اهداف خود را امتحان، و به این فکر کنید که چه چیزی زندگی را سرگرمکننده و لذتبخش میکند؟ چگونه میتوانید اهدافی را تعیین کنید که به شما کمک کند این کارها را بیشتر انجام دهید؟
خلاصه
هدفگذاری به زندگی شما جهت میدهد و شما را به سمت و سوی موفقیت سوق میدهد. در این مطلب توضیح دادیم هدف گذاری چیست و روش هدف گذاری را بررسی کردیم. همچنین به نکات، نمونهها و چالشهای هدف گذاری نیز پرداختیم. اگر شما هم تجربهای از هدف گذاری در زندگی یا سؤالی دربارهی تعیین اهداف دارید، با ما در میان بگذارید.
منبع: berkeleywellbeing.com