MVP چیست؟ هرآنچه باید از MVP یا حداقل محصول قابل ارائه بدانید
اگر مردم به محصولی نیاز نداشته باشند، این محصول در آینده نمیتواند برای کسبوکار مربوطه سودی به همراه داشته باشد. در چنین شرایطی، چگونه میتوان قبل از شروع تولید یک محصول تشخیص داد که مخاطب به آن نیاز دارد؟ اریک ریس (Erich Ries) ایدئولوژیست استارتاپهای ناب، راهحل چنین مشکلی را توسعهی رویکرد حداقل محصول قابل عرضه یا MVP میداند. در این مطلب توضیح میدهیم MVP چیست و نحوه استفاده از آن را در یک پروژه تشریح میکنیم و البته خواهیم دید که کدام استارتاپها با رویکرد حداقل محصول قابل ارائه (MVP) توانستند موفق شوند.
MVP چیست و چرا اهمیت دارد؟
ابتدا پیش از هر چیزی، پاسخ میدهیم MVP چیست و چه کاربردی دارد. MVP مخفف Minimum Viable Product به معنای «حداقل محصول قابل پذیرش» است. این اصطلاح توسط فرانک رابینسون (Frank Robinson) ابداع شد و اریک ریس رواجدهندهی اصلی آن در جهان شناخته میشود. او معنای حداقل محصول قابل ارائه را به صورت زیر تعریف میکند:
«حداقل محصول قابل پذیرش نسخهای از محصولی جدید است که تیمها برای جمعآوری حداکثر میزان اطلاعات معتبر از بازخوردهای مشتریان و آگاهی از نوع رفتار آنان نسبت به محصول مورد نظر با صرف کمترین تلاش و هزینه عرضه میکنند.»
در عمل، مفهوم MVP ساده به نظر میرسد و آن هم به این صورت است که یک شرکت محصولی را برای استفاده کاربرانش به بازار عرضه، و تا حد امکان تلاش میکند تا نظرات و بازخوردهای آنان را نسبت به محصول مذکور جمعآوری و تحلیل کند. حال میگوییم که هدف MVP چیست. هدف MVP این است که حداقل محصول قابل پذیرش از جانب مخاطب را به گونهای تولید کند که کارکرد اصلی را ارائه دهد. اما در عین حال، تمام ویژگیهای اضافی را که در ابتدا توسط تیم طراحی شده بود، نداشته باشد و این، مفهوم و تعریف MVP از نظر بازاریابی است.
حال سؤال اینجاست که علت موفقیت رویکرد MVP چیست؟ دلیل موفقیت رویکرد حداقل محصول قابل ارائه این است که پس از ارائه محصول قابل پذیرش، اگر عملکرد کلیدی آن مطابق انتظار نباشد یا نیاز کاربران را برآورده نکند، صرف بودجه برای بهبود نسخههای ثانویه محصول معنایی برای کسبوکار ندارد و تولید نهایی آن منتفی میشود.
در ادامه بیان میکنیم نظر استندیش گروپ (Standish Group) دربارهی استفاده از رویکرد MVP چیست. استندیش گروپ در این باره اعلام کرد: برای درک میزان پولی که میتوانید با استفاده از رویکرد حداقل محصول قابل عرضه برای کسبوکارتان پسانداز کنید، کافی است به خاطر داشته باشید که بیش از ۴۵درصد از عملکرد قسمتهای مختلف محصول در همهی محصولات آیتی توسط اکثر کاربران هرگز کشف نمیشوند.
حال دانستید MVP چیست و چه مزیتی دارد، باید این را هم بدانید از آنجاکه کمینه محصول پذیرفتنی به استارتاپها کمک میکند تا با صرف کمترین زمان و هزینهی ممکن فرضیهی اصلی خود را آزمایش کنند، بعد از راهاندازی این رویکرد، سه حالت وجود دارد که ممکن است با آنها روبهرو شوند. این حالتها عبارتاند از:
- اگر فرضیه کاملا درست باشد و مردم به محصول نیاز داشته باشند: توسعه ادامه مییابد؛
- اگر این فرضیه فقط تا حدودی درست باشد: دریافت بازخورد از مشتریان به تغییر و اصلاح ایدهی استارتاپ کمک میکند؛
- اگر این فرضیه رد شود: شرکت مربوطه دستکم میتواند تا ۹۰درصد از بودجهای را پسانداز کند که برای پیادهسازی کامل ایده موردنظرش اختصاص داده بود.
حال پاسخ میدهیم بهترین روش برای تعریف MVP چیست و همچنین شرایط لازم برای تولید MVP چیست. بهترین راه برای تعریف MVP این است که از طریق چک لیست راهاندازی به آن نگاه کنید. برای ایجاد MVP باید شرایط مختلفی را برای خود فراهم کنید که از آن جمله میتوان به شرایط زیر اشاره کرد:
فرضیه استارتاپ شما باید به وضوح تعریف شود. به عنوان مثال میتوان فرضیههایی همچون «ما غذا را از رستورانهای شهری به ادارات تحویل میدهیم» یا «ما میخواهیم به مردم کمک کنیم تا بلیط آنلاین بخرند» را عنوان کرد.
همچنین لازم است تا معیارهای پذیرش محصول خود از جانب مخاطب را بدانید. برای مثال اگر میخواهید شبکهای از سینماهای هنری راهاندازی کنید، حداقل باید یک سالن سینمای مجهز، یک فیلم و یک دفتر فروش بلیط داشته باشید. توانایی فنی کافی برای توسعه رویکرد حداقل محصول قابل عرضه در اسرع وقت و عرضهی آن به بازار را داشته باشید. اولین کاربران محصولتان را برای جمعآوری بازخوردهای آنان بیابید، سپس دادههای جمعآوری شده را تجزیه و تحلیل و بعد، تعیین کنید که آیا ایدهی مورد نظرتان ارزش توسعه دارد یا خیر.
نکتهی قابل توجه این است که پیادهسازی کمینه محصول پذیرفتنی هرگز اقدامی یکباره نیست. در واقع، با استفاده از این تکنیک میتوان فرضیههای بیپایانی را آزمایش، و در نهایت نزدیکترین برنامهی توسعه را برای کسبوکار خود تعیین کرد. حال کمی توضیح میدهیم درمورد اینکه مزایای MVP برای صاحبان کسبوکار چیست.
برخی مزایای کلیدی که MVP به صاحبان کسبوکار ارائه میدهد، شامل مواردی همچون صرفهجویی در بودجه، توانایی بهینهسازی ایده، تغییر برند یا حتی تغییر کلی استراتژی تولید محصول قبل از مرحله پیادهسازی نهایی آن و تشکیل گروه مشتریان وفادار اولیه میشود.
تفاوت بین پروتوتایپ و mvp چیست؟
در این بخش بررسی میکنیم که تفاوت پروتوتایپ (Prototype) و MVP چیست. ساخت پروتوتایپ یا نمونهی اولیه از محصول، بخشی ضروری از فرایند طراحی محصول است. در حالی که کمینه محصول پذیرفتنی خود یک محصول است و به همین دلیل طراحی آن نیاز به یک نمونهی اولیه دارد. با وجود این، مفاهیم پروتوتایپ و کمینه محصول پذیرفتنی گاهی اوقات به اشتباه یکسان در نظر گرفته میشوند. در حالی که نمونهی اولیه نوعی بصریسازی ساده از محصول آینده به حساب میآید که برای توسعه و تولید بیشتر محصول مورد نظر نیاز است.
در ادامه بیشتر توضیح میدهیم تفاوت پروتوتایپ و MVP چیست.
در واقع، تولید نمونهی اولیه توسط دو دسته استفاده میشود. دسته اول، تیمهایی که قرار است کمینه محصول پذیرفتنی را راهاندازی کنند. و دسته دوم، کسانی که تصمیم به عرضهی نسخهی کامل و تمام شدهی محصول دارند. از سوی دیگر، یک محصول میتواند نمونههای اولیه زیادی داشته باشد. کارکرد اصلی نمونه اولیه، بصریسازی سرویس یا محصول مربوطه و منطق پشت آن است. ارائهی نمونهی اولیه برای این است که محصول آینده را پیش از راهاندازی به شکل ملموس و قابل مشاهدهای ببینیم.
در این مرحله، محصول نهایی یا نسخهی MVP آن بر اساس نمونهی انتخاب شده ساخته میشود. نسخهی MVP برای خدمت به مصرفکنندگان واقعی طراحی میشود. در حالی که، پروتوتایپ یا نمونهی اولیه را برای استفادهی داخلی کسبوکار یا ارائهی تجربهی کاربری و رابط کاربری محصول به سرمایهگذاران محصول مورد نظر میسازند.
ایدهی نمونهی اولیه محصول را در قالب اسکچها، طراحیهای ساده، ماکتها، مدلهای فیزیکی یا مدلهای تعاملی پیادهسازی میکنند. ابزارهای زیادی برای ساخت نمونهی اولیه وجود دارند که برخی از کاربردیترین آنها عبارتند از نرمافزارهایی همچون InVision، Sketch، Axure، Webflow و غیره. در ادامه شرح میدهیم نظر الکس ایسکولد دربارهی MVP چیست.
حداقل محصول قابل ارائه به اندازهای خوب است که میتوان آن را بهبود بخشید تا روزی به نسخهای عالی از محصول تبدیل شود.
الکس ایسکولد (Alex Iskold)
این سخن در مورد پروتوتایپ صدق نمیکند. به عبارتی، توسعهی هر نمونهای به عنوان نمونهی اولیه برای یک محصول غیرممکن بهنظر میرسد. تنها کاری که میتوان با آنها انجام داد این است که به عنوان نمونهی محصول در نظر گرفته شوند.
اصول MVP چیست و چگونه به ایجاد محصول کمک میکنند؟
در ادامه توضیح میدهیم که اصول MVP در طراحی محصول، اجایل (Agile) و بازاریابی چیست. رویکرد MVP ریسک کارهای کارآفرینان و سرمایهگذاران را کاهش میدهد. اریک ریس نویسندهی کتاب پرفروش استارتاپ ناب (Lean Startup) مفهوم حداقل محصول قابل پذیرش (امویپی) را به عنوان ابزاری برای توسعه نرمافزار سفارشی پایدار و قابل پذیرش در میان کاربران توصیف میکند. او همچنین جنبشی در بازاریابی و تولید برای نوآوریهای مفهومی ایجاد کرد که تا پیش از وی وجود نداشت.
اصول MVP در طراحی محصول چیست؟
اکنون بررسی میکنیم اصول MVP در طراحی محصول چیست. کار با استراتژیهای مختلف MVP مستلزم توسعهی مداوم نسخههای جدید محصول است و به همین دلیل هر چرخه شامل طراحی نمونه اولیه میشود. توسعه طراحی محصول چندین مرحله دارد که عبارتاند از طراحی ماکت و اسکلت محصول، بهینهسازی رابط کاربری و طراحی نمونهی اولیه.
در اولین مرحلهی پیادهسازی امویپی، طراحی محصول بر اساس فرضیهی تیم، توسعه مییابد. طراحان هنگام آماده سازی مراحل تکرار بعدی توسعهی امویپی، روی دادههای به دست آمده از تعامل کاربران واقعی با نسخه قبلی محصول کار میکنند. در این میان، وظیفهی تیم طراحی امویپی، تقویت نقاط ضعف محصول، حذف عناصر غیرضروری و تسهیل جریان تعامل کاربر با شفافسازی ویژگیهای محصول است. در ادامه پاسخ میدهیم که اصول MVP در متدولوژی اجایل چیست.
اصول MVP در متدولوژی اجایل چیست؟
امروزه، متدولوژی اجایل یا چابک را نمیتوان بدون پیادهسازی MVP تصور کرد. رویکرد چابک با هدف بهبود کارایی توسعه نرمافزار از طریق کار تیمهای کوچکی است که خودشان سازماندهیشده هستند. در چنین تیمهایی، ارتباطات تا جای ممکن ساده و راحت شکل میگیرد. همچنین این واحدهای کاری از روش توسعهی تکراری یا تکرار مراحل توسعه برای بهبود محصول استفاده میکنند که به بهبود تدریجی محصول بدون نقض یکپارچگی آن منجر میشود.
به عنوان نوعی قانون در کسبوکارها، اگر توسعه کمینه محصول پذیرفتنی در قرارداد آنها ذکر شده باشد، تیمهای Agile روی حداقل محصول قابل عرضه کار میکنند. هر مرحلهی جدید از تکرار توسعهی محصول که در فاصله چند هفتهای اتفاق میافتد، بر اساس تحلیل بازخوردهای دریافتی از کاربران ساخته میشود. با وجود این، استارتاپها اغلب قراردادهایی با قیمت ثابت را برای توسعهی MVP انتخاب میکنند. این اقدام به این معناست که ممکن است در مراحل اولیه تولید محصول، هیچ چیز چابکی در مورد فرایندها وجود نداشته باشد.
MVP در بازاریابی چه اصولی دارد؟
حال توضیح میدهیم اصول MVP در بازاریابی چیست. همهی بازاریابها میدانند که هرچه دادههای بیشتری از تجربیات مشتریان در اختیار داشته باشند، نتیجهی بهتری از تبلیغات و فروش محصول میگیرند. دپارتمانهای بازاریابی پیش از آن که همهی سرمایهی مارکتینگ را به یکباره در کمپینهای تبلیغاتی بزرگ سرمایهگذاری کنند، پاسخ بالقوه مشتریان به فعالیتهای تبلیغاتی خود را با استفاده از امویپیهای تبلیغاتی کمهزینه ارزیابی میکنند.
در ادامه با مثالی بیشتر توضیح میدهیم تأثیر MVP بر بازاریابی چیست. به عنوان مثال، یک برند پیش از راهاندازی یک کمپین تبلیغاتی در سراسر جهان، پاسخ مخاطب هدف به ایدههای تبلیغاتی خود را در محدودهی یک منطقهی جغرافیایی خاص بررسی و تحلیل میکند.
مثال دیگری از کمینه محصول پذیرفتنی در کسبوکارهای خارج از حوزهی نرمافزار را آوردهایم تا بهتر بدانید اصول MVP در بازاریابی چیست. فرض کنید یک شرکت محصولی برای آزمایش فرضیهی بازاریابی خود نوعی صفحهی لندینگ ساده برای هر سازندهی سایت طراحی میکند و هزینهی تبلیغات متنی آنها را میپردازد. در چنین مثالی، ایدهی سایت این است که به بازدیدکنندگان اطلاع دهد شرکت مورد نظر به زودی محصولی جدید ارائه، و به آنها پیشنهاد میکند که مشخصات تماس خود را ثبت کنند تا اولین فردی باشند که محصول جدید در دسترسشان قرار میگیرد.
به طور کلی، این MVP بازاریابی، نوعی پایگاه داده را در اختیارتان قرار میدهد که حاوی اطلاعات تماس با مشتریان مرتبط با کارتان است. مشتریانی که آمادهی استفاده از محصول کسبوکار و سودآوری آن در آینده هستند. همین کار مشابه را میتوان با ویدئوهای دمو دربارهی محصول هم انجام داد. به عبارت دیگر، مطالعه واکنش مشتریان به MVP مورد نظر وظیفه مستقیم هر دپارتمان بازاریابی است.
نحوهی ساخت یک نسخهی MVP چیست؟
در این بخش کامل توضیح میدهیم مراحل تولید MVP چیست. ساخت نسخه حداقل محصول قابل عرضه محصول شامل ۵ مرحله است. البته توجه داشته باشید که آخرین مرحلهی ساخت MVP لزوما به معنای پایان توسعهی آن نیست. به عبارت دیگر، چرخههای آزمایش فرضیه را میتوان به طور نامحدود تکرار کرد تا زمانی که به محصول کاملی برسیم که ما و مشتریانمان را کاملا راضی کند. فرآیند تولید MVP شامل مراحل زیر میشود:
۱. مطالعهی علایق مشتری و نیاز بازار
حال که دانستید MVP چیست و چه اصولی دارد، اکنون مرحلهی اول ساخت آن را توضیح میدهیم. اگر ایدهای در نظر دارید، در ابتدا باید بررسی که کنید که ایده اصلی شما نیاز کسانی را که قصد دارید محصول خود را به آنها بفروشید، برآورده میکند یا خیر. در این شرایط، کارهایی مانند تحقیقات میدانی، تجزیه و تحلیل بازار و نظرسنجی از گروهی متمرکز از جمله روشهای مفیدی میتواند باشد.
همچنین، لازم است از عدم وجود محصولات دیگری در بازار برای پاسخ به نیاز مخاطبین هدف خود اطمینان حاصل کنید. با وجود این، اگر محیطی رقابتی را انتخاب میکنید، باید از منحصربهفرد بودن محصولتان مطمئن شوید.
۲. تعریف ایده
MVP مورد نظر باید عملکردی مهم در دنیای مشتریان داشته باشد. این عملکرد در مورد چه چیزی است؟ در این مرحله باید در مورد ویژگیهای کلیدی محصول خود تصمیم بگیرید. برای این منظور، میتوانید با ارزش محصولتان برای مشتریان و مزیتهای رقابتی آن شروع کنید.
۳. طراحی نمونه اولیه و جریان تعامل کاربر
در مرحلهی سوم باید شکلی برای ایدهی خود انتخاب کنید. فراموش نکنید که طراحی ایدهتان باید با در نظر گرفتن راحتی کاربر مشخص شود. در این مسیر بهترین و ارزانترین راه را به منظور صرف هزینهی مالی کم و توجه کمتر به ویژگیهای جزئیتر در نظر بگیرید تا عملکرد اصلی محصول را به کاربر نشان دهید. به روشهای پرداخت هزینه از جانب مشتریان و همچنین منابع دریافت بازخورد فکر کنید. با پروتوتایپها کار کنید، بهترین را بیابید و سپس آن را پیادهسازی کنید.
توجه داشته باشید که تیم توسعه در ساخت MVP همواره باید تنها روی عملکرد اصلی تأکید داشته باشد.
۴. ساخت امویپی
در ادامهی توضیح اینکه روش ساخت MVP چیست و چه مراحلی دارد، بیاید این را بدانید که این گام طولانیترین فرایند در بین تمام مراحل ذکر شده است. در این مرحله باید از نمونه اولیه انتخاب شده استفاده کنید و همچنین به ضربالاجلها پایبند بمانید.
۵. جمعآوری بازخورد و اجبار تیم به یادگیری
پس از اینکه MVP را به بازار عرضه کردید، آن را تبلیغ کنید و به یاد داشته باشید که هدفتان، کسب سود فوری نیست. به عبارتی، لازم است تا دریابید که کاربران چه واکنشی نسبت به محصولتان نشان میدهند. آیا آماده پرداخت پول به محصول هستند و آیا ویژگیهای محصول برای آنها مشخص است یا خیر.
برای پاسخ به این سؤالات، تجزیه و تحلیل را در روند تولید محصول جدی بگیرید. به علاوه، برخی واکنشهای کاربران را دنبال و بازخوردهای آنان را جمعآوری کنید. هنگامی که مقداری از دادههای مربوط به بازخوردهای کاربران جمعآوری کردید، تیمی تشکیل دهید و درخصوص توسعهی بیشتر پروژه تصمیم بگیرید. سپس کار روی نسخهی MVP جدیدی را آغاز کنید.
نمونههایی از حداقل محصول قابل پذیرش موفق
حال که توضیح دادیم MVP چیست و مراحل ساخت آن را بررسی کردیم، در ادامه قصد داریم چند نمونه MVP را نیز بررسی کنیم. امروزه بعید است که حداقل یک محصول را پیدا کنید که از همان ابتدا نسخهی کاملی از آن با تمام جزئیات عرضه شده و بلافاصله به محصولی محبوب در بازار تبدیل شده باشد.
بر اساس آمار منتشرشده از فوربس (Forbes) حدود ۹ تا ۱۰ استارتاپ پس از اولین دورهی سرمایهگذاری خود شکست میخورند. با وجود این، رویکرد حداقل محصول قابل ارائه به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا تمام پول و امید خود را از دست ندهند. هر محصول نشان دهندهی تلاشی بیپایان برای ارائه نسخهای بدون نقص از آن است. با این حال، نمونههای بسیار کمی را میتوان یافت که با اولین مرحله ارائهی MVP به موفقیت رسیده باشند. برخی از این محصولات عبارتاند از:
ETSY
ایده بازار صنایع دستی بر پایهی eBay در سال ۲۰۰۵ مورد آزمایش قرار گرفت. در ادامه شرح میدهیم مزیت استفاده از MVP برای بازاریابان استارتاپی چیست. بازاریابان استارتاپ با کمک نسخهی MVP محصول محبوبترین دستهبندی محصولات را شناسایی، و نیازهای کلیدی خریداران محصولات دستساز را بررسی کردند. به این ترتیب، توسعهی پلتفرمی مستقل برای فروش شاهکارهای دستساز آغاز شد. نتایجی که به دست آمد این بود که بازاریابی باید روی مخاطبان خانم و شیوهی فروش مشتری به مشتری (C2C) متمرکز باشد. نتیجه اینکه امروزه ۵۴ میلیون نفر از ETSY استفاده میکنند.
Spotify
حال بررسی میکنیم که روش استفادهی اسپاتیفای از MVP چیست. اسپاتیفای با بررسی بازخوردهای قانعکننده از کمینه محصول پذیرفتنی خود توانست تنها در چند ماه با بزرگترین برندهای ساخت موسیقی در جهان قرارداد ببندد. MVP سرویس پخش موسیقی معروف جهان در سال ۲۰۰۷ برای گروه محدودی از کاربران ویندوز راهاندازی شد. بنیانگذاران اسپاتیفای با دریافت و تحلیل دادههای قابل توجهی از اولین مشتریان خود به راحتی میتوانستند به همه ثابت کنند که این سرویس میتواند برایشان درآمد هنگفتی به ارمغان بیاورد و انتظارات آنها نیز برآورده شد. امروزه این سرویس از بیش از ۸۷ میلیون نفر حق اشتراک دریافت میکند.
Airbnb
سوابق خدمات اجارهی بدون واسطه نمونهی کلاسیکی از نحوهی استفاده از MVP در زمانی است که این رویکرد هنوز چندان رایج نبوده است. در ادامه بیشتر توضیح میدهیم این روش استفاده از MVP چیست. برایان چسکی (Brian Chesky) و جو گبیا (Joe Gebbia) در سال ۲۰۰۸ سایتی ساده راهاندازی کردند که اجاره آپارتمان زیر شیروانی آنان در سانفرانسیسکو را به کاربران پیشنهاد میکرد. از طریق این سایت بازدیدکنندگان فرصت داشتند تا عکسهای آپارتمان را بررسی، و آن را برای مدت زمان مورد نظرشان اجاره کنند.
این ایده تصادفی به ذهن آنان نرسیده نبود. به عبارتی، در آن زمان قرار بود کنفرانس طراحی بزرگی در سانفرانسیسکو برگزار شود. این ایده با استقبال زیادی روبهرو شد و به دنبال آن نسخهی سادهی MVP مذکور به سرویسی جهانی با ۳۰۰۰ پرسنل ثابت تبدیل شد. بر اساس آمار سال ۲۰۱۹، سایت مذکور در آن زمان حدود ۱۵۰ میلیون کاربر نیز داشت!
Uber
حال توضیح میدهیم نسخهی راهاندازی شدهی MVP در اوبر چیست. فلسفهی کاری اوبر از زمان راهاندازی MVP آن در سال ۲۰۰۹ تغییر نکرده است. اولین نسخه این سرویس به کاربران این امکان را میداد تا بدون تماس با تاکسی سرویس، نزدیکترین وسیله را برای جابهجایی بیابند، و هزینهی سفر را بدون درآوردن کیف پول از جیبشان بپردازند. با وجود اینکه اوبر همواره به شکل نوعی اپلیکیشن ارائه شده است، مجموعه اصلی عملکردهای آن تماس مستقیم با راننده، اشتراکگذاری موقعیت جغرافیایی مشتری و انتخاب دستهبندی خودروی دلخواه را شامل نمیشود.
ایده ارائه شده در نسخهی MVP آن تا حدی متحولکننده و نو بود که باعث حملات متعددی به آن شد. اما در نهایت اوبر پیروز این نبرد بود. این سرویس اکنون در بیش از ۶۰۰ شهر در سراسر جهان در دسترس است.
نتیجهگیری
امیدواریم که با مطالعهی این مطلب دریافته باشید MVP چیست، چه اصولی دارد و همچنین مراحل ساخت آن را یاد گرفته باشید. اگر میخواهید شانس بیزینس خود را برای حضور طولانی در عرصه صنایع مربوطه و سودآوری مداوم افزایش دهید، رویکرد حداقل محصول قابل عرضه دقیقا همان چیزی است که به آن نیاز دارید. رویکرد حداقل محصول قابل ارائه امکانی را برایتان فراهم میکند تا با کنار گذاشتن ایدههای استارتاپی غیرقابل پذیرش، در سرمایهگذاری صرفهجویی کنید. همچنین این رویکرد کمک میکند تا محصول را به موقع بهبود دهید.
قبل از راهاندازی کامل محصول یا سرویس مورد نظرتان نیز میتوانید پایگاه داده مشتریان جامعی را جمعآوری کنید. در حالت کلی، فلسفه توسعهی کمینه محصول پذیرفتنی در حوزهی توسعه نرمافزار محبوب شد. اما برای سایر محصولات فیزیکی، طراحی و بازاریابی نیز به همان اندازه عملکرد خوبی را ارائه میدهد. در این مطلب به طور مفصل توضیح دادیم MVP چیست و همچنین نحوهی ساخت MVP چیست. اگر سؤال و یا نظری دربارهی این رویکرد دارید، با ما در میان بگذارید.
منبع: lanars.com